دسته: خانوادگی

خلاصه داستان: داستان در مورد خانواده ای که به دنبال چی گوئو شنگ، معلم بازنشسته ای است که سال هاست بیوه شده و سه پسرش با شخصیت های مختلف دارد.,

خلاصه داستان: لوکپات دختری باهوش و سخت کوشه که تورلیدره و هر تاجر یا آدم پولداری میبینه تموم سعیو میکنه مخ طرفو بزنه تا بتونه تو شهرستانشون سرمایه گذاری کنن ، از طرفی کین پسری مغرور از خود راضی و عصبیه که یه تاجر موفق و پولداره که از قضا میره شهرستان اینا که تصادف میکنه و حافظشو از دست میده و دختر قصه ما از این آقاهه مراقبت میکنه ، و بالاخره حافظه اون دوباره برمیگرده اما ، انگار کین نسبت به لوکپات نفرت داره و….

خلاصه داستان: داستان درباره ی یک پسر روستایی به اسم کیو  که در بنگکوک کار میکند و ماجرا از جایی شروع میشود که با دوست دخترش بهم می زند و قلب کیو میشکند. بعد از این ماجرا کیو تصمیم میگیرد به روستای خودش برگردد و انجا زندگی کند. در انجا با دختری به اسم چومپو آشنا میشود. در ابتدا کیو و چومپو باهم به مشکل میخورند به دلیل اینکه کیو میخواهد زمین مادربزرگش را بفروشد ولی چومپو روی آن زمین کار میکند. کم کم کیو خوبی های چومپو رو میبیند و آنها بهم نزدیک میشوند و کیو به او علاقمند میشود ولی ....

خلاصه داستان: این اوپاس ، یک تاجر جذاب کازانووا - که دختران هیچ وقت دست رد به سینه او نمی زنند- هرگز فکر نمی کرد کسی وجود داشته باشد که یک پسر کامل مانند او را رد کند. و این شخص، منشی او باشد ، جیتساگائو. برای یک دختر باز مغرور مانند او ، پذیرفتن این واقعیت آسان نیست. بنابراین ، او شروع به برنامه ریزی دقیق برای جلب قلب منشی خود می کند. با این حال ، یک راز وجود دارد. دلیل اجتناب جیتساگائو از این تاجر این است که یکی از اعضای خانواده وی خواهرش را کتک زد که باعث شد او از نظر جسمی برای همیشه معلول شود و...

خلاصه داستان: كائو و چیدچانوك دوقلوهایی هستند كه به دلیل دایی كه می خواهد ثروت پدرشان را به ارث برساند زندگی جداگانه ای داشتند. کیو در کنار مادر و خواهر بی رحمی در فقر بزرگ شد ، در حالی که چیدچانوک پس از فرار آنها به فرانسه با پدرش زندگی می کند. چیدچانوک تصمیم می گیرد برای یافتن مادرش به تایلند برگردد. سرانجام ، دوقلوها با هم ملاقات می کنند و سعی می کنند به یکدیگر کمک کنند تا از عموی خود که می خواهد آنها را بکشد ، دور شوند.

خلاصه داستان: وات یه مدل معروف و محبوبه که با یه دختر به اسم جینی قرار میزاره ، تت یه خلبان مشهوره که با یه دختر دکتر به اسم کوجی قرار میزاره ،یه روز با یه تصادف روح وات و تت با هم عوض میشه و تو بدنای مختلف قرار میگیرن  ، اما آقا جینی و کوجی متوجه این تغییر میشن یا نه ؟