خلاصه داستان: ژانگ گوانگ ژنگ یه مربی شیطونه که فقط اونچه رو که زندگی بهش می ده می گیره و آرزوی چیزهای بیشتری نداره. با این حال، تصمیم می گیره که زمان تغییره، پس از اینکه عاشق مهماندار هواپیما ژانگ یو ان شد. پیوستن به گروه مادربزرگهای رقصنده لیو میلی، مادر ژنگ یو ان، تو میدان عمومی، تجربهای براش میشه. شجاعت و اشتیاق خانم ها به زندگی او رو به انجام همین کار برمی انگیزه. در این زمان، مدیر هتل به ظاهر سختگیرش برنامه ای رو برای توسعه کارمندان آغاز کرده. با تشویق دوستان، ژانگ گوانگ ژنگ سخت تلاش می کنه تا ارزیابی رو بگذرونه تا فرصت هایی برای مطالعات بیشتر به دست بیاره. اون جلوتر می ره و دائماً فاصله بین ژنگ یو ان و حودش رو کم می کنه. به نوبه خود، همچنین تو زندگی اطرافیان خودش تأثیر می گذاره، مانند وانگ نیولانگ که می ترسه عاشق کسی بشه و چن جینگ دیان که از امتحان ورودی کارشناسی ارشدش برای او صرف نظر کرد. ترس از شکست در تلاش برای تبدیل شدن به یه قهرمان تو زندگی، ژانگ گوانگ ژنگ بهترین خودش می شه.